سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمق فاجعه
 
«هوالرئوف»
 به علت بارش سنگین
مدارس شیفت صبح تعطیل شد
و ستون حوادث روزنامه عصر نوشت :
« که کودک درونم ، خانه نشین شده است ! »
از بس که
نگاهت سرد بود
و عمق فاجعه  ، سنگین !
___________
هی....نوشت 1:....
هی...نوشت 2:...
هی...نوشت 3:خدایا دستمو رهانکن

سه شنبه 94/9/17 12:41 عصربه قلم: سکوت خیس ™            نظر
نیزه...

«هوالمعین»

جدایی انداخت

نیزه

بین من و تو

بین تو و سرت...

__________________

هی...نوشت 1:السلام علی الرأس المرفوع...

هی...نوشت 2: السلام علی قلب زینب الصبور...

هی...نوشت 3: اللهم ارزقنا زیارة الحسین وشفاعته...


سه شنبه 94/9/10 8:23 عصربه قلم: سکوت خیس ™            نظر
کفاره تاخیر

«هوالرئوف»

کفاره ی تاخیرت را می پردازم ؛

دلم

هرروز

  مستحق یک دل سیر

گریه است...

باید

روزهای نبودنت را قضا کنم

از یک مرداد یک هزار و سیصدو اند تـــــا...

________________________

هی...نوشت 1: ...

هی..نوشت2: کفاره تاخیر:کسی که تا رمضان سال بعد قضای روزه اش رو به تاخیر بندازه ،

باید علاوه بر قضای روزه ، کفاره تاخیر هم بپردازه

هی...نوشت 3: التماس دعا...


سه شنبه 94/5/6 5:9 عصربه قلم: سکوت خیس ™            نظر
روز

«هوالرئوف»

انگشتش را

برروی زنگ فشرد

بی آنکه تعارفش کنم ، وارد شد

و پشت میز صبحانه

درست جای تو نشست

-تا نبودنت را به رُخم بکشد -

زل زد

به چای رنگ پریده ای

که چند وقتی ست

قند در دلش آب نمی شود...

دل فنجان را آشوب کرد

و چای را سرنکشید ...

***

بعد از ظهر

بی آنکه حرفی بزند

روی مبل کنار پنجره

دراز کشید

و غروب

رفت

بی آنکه خداحافظی کرده باشد

روز

__________________

هی...نوشت 1:از روزای گذشته می ترسم...

هی...نوشت2:می ترسم تو حضور نداشته باشی...

هی...نوشت3: به روزای آینده التماس می کنم ...التماس می کنم بدون یادتو نگذرن...


جمعه 94/1/7 6:29 عصربه قلم: سکوت خیس ™            نظر
بدون عنوان

«هوالرئوف»

خواهری کرده باشی فقط

می فهمی

که غم برادر

از پای درت می آورد

حتی اگر

در سفر دیدار باشی...

______________

هی...نوشت1: السلام علیک یا اُختُ الرضا و علی أخیکَ الرئوف....

هی...نوشت2: خیلی دلتنگ برادرتم بانو...

هی...نوشت3:  بانو !خواهری کن و...

هی ...نوشت4: مدیونتم بانو...


جمعه 93/11/10 9:59 عصربه قلم: سکوت خیس ™            نظر
یادش بخیر....

« هوالرئوف»

سال پیش

غروب امروز

و بغض بقیع...

من...

مدینه...

و حسرتی

که اجازه نیافت

تا پشت پنجره پیشتر برود...

.

_____________________

هی...نوشت 1: السلام علیکم یااهل بیت النبوه...

هی...نوشت 2: پارسال شام روز28صفر  ،مدینه ...:(

هی...نوشت3: اللهم ارزقنا...


یکشنبه 93/9/30 11:58 صبحبه قلم: سکوت خیس ™            نظر
زخم نرسیدن

«هوالرئوف»

پاهایم

از دست رفتند

حتی بال هایم زمین گیر شد

وقتی

زخم نرسیدن هجوم آورد...

 

_____________

هی...نوشت 1: السلام علی اسیرالکربات و قتیل العبرات...

هی...نوشت2: کاش زائرش بودم...

هی...نوشت3: اللهم ارزقنا....

 


دوشنبه 93/9/17 11:5 عصربه قلم: سکوت خیس ™            نظر