« هوالرئوف »
آخرین سوال امتحان رسم بود!
و معلم تذکر می داد :
«بچه ها حواستان باشد
رسم تان دقیق و تمیز !»
***
رسم یعنی خطی ممتد ؟
در امتداد فاصله ها؟
نمره رسم من خوب نیست!
خط کشم بسی کوچک ،
فـاصله بین من و تو
بسیـــــــــــــــــــــــــــــــــــار:(
***
اجازه !....می شود....اجازه !
می شود رسم را کشید با واژه ؟
و معلم خیره نگاه می کند!
بچه ها یک صدا و بلند می خندند...
اجازه...فقط این بار...
***
واژه ها را
می خوانم برای کمک...
واژه ای می گوید:
« یک شعاع ضعیف نور هم
نــــــــــور است
و پرتو ، عین ِخورشید »
بین من و تو فاصله نیست !
من توام......توام انگار...!
***
رسم ما تمام شد خانم !
و معلم زیر لب می گفت :
«رسم واژه ها خوب است !
بچه ها وقت تمام شد...
زنگ خورد...»
و نگاه ها به ساعت دیوار...
___________
هی...نوشت1:یا مَن هُوَ اَقرَبُ الیَّ مِن حَبلِ الوَرید !
هی...نوشت 2: بین من و تو فاصله نیست...
هی...نوشت 3: خدایاااا ! هوامو داشته باش...
اینکه نظریه تشکیک وجود از کجاپیداش شد، من بی تقصیرم!:)