« هوالرئوف »
" تکلیف "چیست ؟
نفس کشیدن...
زنده بودن...
زندگی کردن...؟
"قدر متیقن " تکلیفم این روزها ،
نفس کشیدن است...
اما
اگر " أماره ای " قائم شد که من ،
روزهای بی تو بودن را نفس می کشم...
باورنکن که زندگی می کنم !
یک بار خلاف " قاعده "عمل کنیم ؛
بگذار یک بار "مثبتات أماره " "حجت " نباشد...
ومشهور هرچه می خواهند بگویند...
***
هرگاه " اجماع "می کنند
درهجوم بر حریر لطیف قلبم
دلشوره و دلتنگی ،
یاد تو را " استصحاب " می کنم
گرچه در حضور مدام یادت ،
هیچ گاه " شک " نکرده ام
اما بگذار بازهم در لحظه های حیرانی
نام تو تکلیف دلم را روشن کند...
***
هیچ " دلیل محرزی" ندارم
وحتی نمی دانم چرا
مشهوراحساسم
ازثانیه های گذشته رنجیده ست ؟
چرا خاطرم
از خطیر یک اتفاق ساده حرف می زند ؟
چرا عمل به ظنّ می کند
وقتی سایه ی عابری برجاده می بیند؟
و ...
***
" اصل اولی " این است
که "مبنا "ی دلم دلتنگی نیست...
اما ... بی تو دلتنگم :(
اصلا مرا با سیره عقلا چه کار...
وقتی مدام در هوایت پریشانی می کنم؟
__________
هی...نوشت 1:یادتو را استصحاب می کند...دلم را می گویم...
هی...نوشت 2:الهی ! دلم ثقه است باور کن ...
اگرچه این روزها تکلیفش رانمی داند:(
هی...نوشت 3: لطفا دوستان غیرطلبه سوال نکند و...
دوستان طلبه اشکال :)
.........
حتما که نباید تصویر مرتبط با متن باشه....