« هوالرئوف »
سایه ها دراز می شوند
و زمین ، سرد
جاده ...بی انتها
گام ها ؛خسته و نجیب
تا تو اما، فاصله ها
***
کودکانه هایم را مرور می کنم ؛
آرزوهایم ساده وکوتاه
وغزل های بی قافیه ای که گرفته ،
طعم نام تورا
آسمان کودکی ام
پرستاره...ماه
وچند واژه که نیست درفرهنگ کودکی ام ؛
غصه ، حسرت ، آه
آفتاب عبور می کند
ودوباره ،
دلی گرفته درجوار سایه ات پناه...
***
سایه ها دراز می شوند
وزمین سرد
کودکانه هایم چه دور
آسمان ابری ست
واژه ها تب دارند
وغزل هامحزون
لحظه های تلخ را مرور می کند
آفتاب ، عبور می کند
از تو حتی ،سایه ای هم ،نیست...