«به نام آنکه وعده دادآمدنت را...»
ثانیه دنبال هم کردن وآخرین روزسال 1389بساط شوجمع کرده وداره میره!
مهربانم!باخودم فکرمیکردم چند تاپنجشنبه ام مورد رضایتت بوده, یانه بهتربگم چندساعت...چندلحظه موردرضایتت بوده؟ یکساله
هر پنجشنبه یه بزم ,یه ضیافت دونفره!
من که باشم که برآن خاطر عاطرگذرم لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم
منو ببخش اگه تواین ضیافت غریبه ای رو راه دادم!
مهربانم!میدونم دستمو گرفتی ,آوردی تا آدمم کنی,میدونم اونی نبودم که می خواستی,میدونم...اما...
مهربانم!نذار دستمو ازتودستای مهربونت بکشم توکه میدونی من زود گم میشم!توکه منو زیر چترعنایتت جادادی بازم هوامو داشته باش!
زیربارش عشقت زلالم کن!مگه نه اینکه بارون هم مطهراست(پاک)وهم مطهر(پاک کننده), پس پاکم کن مثل یه چشمه!حالا دیگه منو
به خاطر تو می شناسن واین قشنگترین اتفاق زندگیمه وپنجشنبه قشنگترین روز هفته!آخرهفته وقتی ازکارو درس و...از زندگی خسته
میشدم دلخوشیم این بود که تومنتظرم هستی اما من چقدر مایه ی دلخوشی تو بودم؟؟؟
مهربانم!تو دفتر حضور وغیاب عاشقات برام غیبت نزن, مورد انضباطی یادداشت نکن که از کریم جزکرامت,انتظار نمیره!یکسال گذشت
ومن جز شرمندگی چیز دیگه ای تو کوله بارم پیدا نمی کنم.فقط می خوام بگم مگه نه اینکه امام صادق -علیه السلام-فرمودن:
«مااهل بیت وقتی چیزی به کسی دادیم پس نمی گیریم»مهربانم!توهم لطفی روکه درحق من کردی تازنده ام ازم دریغ نکن!
این رسمش نبود فقط از خودم حرف زدم,هوای همه ی شیعیان رو داشته باش,هوای خانواده و دوستام,هوای دوستی رو که اونم مهمون
روزهای پنجشنبه بود!
مهربانم!کمکمون کن سال جدید آدمای جدیدی بشیم ,بشیم احسن الحال,مصداق «کونوا لنا زینا »بشیم.دعامون کن که همیشه محتاج
دعاتیم!
درشادی وغم به یادتان می مانیم
هرعیدبه یادتان دعا می خوانیم
آقای دلم! سید من! مهدی جان
ما احسن الحال راشما می دانیم.