گاهی ،آهی ، می شکند مرا...

«هوالرئوف»

گاهی،

آهی ، میشکند مرا

بی آنکه بدانم چرا...

آه ! چرا؟

وستاره خاموش می شود

وسه تار دلتنگ

و برجاده ، رد پای یک دلِ تنگ

***

گاهی،

آهی ، می شکند مرا

بی آنکه بدانی چرا...

آه ! چرا ؟

وتو بی باک گام برمی داری

وتمام اندیشه ام این است

نکند شکسته های دلم

زند بر پای تو زخم

***

گاهی،

آهی ، می شکند مرا

بی آنکه بداند چرا...

آه !چرا ؟

و تو ،دور شده ای

وغم ، نزدیک

و زمان ،

بی رحم !!!


سه شنبه 90/3/24 2:24 صبحبه قلم: سکوت خیس ™            نظر