می نشینم بررهش چشم انتظــــــــــار...مثل یک سکـــــــوت خیس....آدینه وار...
|
به پرنیان سبزانتظاربه مرغکان پرشکسته بازمانده ازشکوه کوچبه آسمان آبی بهاربه عاشقان بی قراربه اشک پیرمادران داغ دیده ی صبورشهیدکان بی مزارقداست غریب آینه که گشته پایمالبه زیر چکمه ی غبارمراچنین شکسته دلحزین وخسته جان ،روامدارچومرغکان پرشکسته باز ماندم از شکوه کوچغم وترانه ماند و،من،به لحظه های بی کسیسرشک بی بهانه ماند و،منبه کوچه های خالی از ترانه ی سفربه جاده های کور بی خبرغروب جاودانه ماند و،منبه آب وآینهبه نغمه ی هزاررهامکن مرا،چنین شکسته وار... |