«هوالرئوف»
روی پلک هایم
نقش بیداری می کشم
و هوشیاری را
گلدوزی می کنم
بر حاشیه ی نگاهم
تا دست به دامنت شوم
وقتی
از میان خواب هایم
عبور می کنی...
***
دست به دامنت شوم
از هجوم کابوس ها
و پریشانی تلخ روزهایم را
به تو بسپارم
تا به شیرین ترین رویای ممکن
تعبیر کنی..
و گهواره ی کودک ناآرام خواب را
به تکانی رام...
***
دهان هذیان ها را
می بندم
تا دست به دامنت شوم
حتی اگر
آهسته عبور کنی...
راستی
کی به خوابم می آیی...؟
___________
هی...نوشت 1:...
هی...نوشت2: به شدت نیازمند "امّن یجیب" تان هستم...
هی...نوشت3: خدایا !...