• وبلاگ : سكوت خيس
  • يادداشت : دست به جاي « ترنج » بريدن ، رسمي تازه نيست...
  • نظرات : 7 خصوصي ، 55 عمومي
  • پارسي يار : 8 علاقه ، 5 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام من از اين شعرتون راستش رو بخوايين بعد از دوبار خوندن چيزي نفهميدم به جز اين قسمت رو تا يه حدي به زعم خودم ابته انگار فهميدم

    لحظه هاي زندگي اش را "گره "مي زد

    بر " طره " ي دلدار ،

    دختر قاليباف !

    ورد پاي دل بود بر "دست بافته اش "

    نه سايه روشن رنگ...

    بادست بافته اش " حاشيه "مي زد

    برکتاب زندگي

    ويادگاري روزهايش را

    بر "دار " مي نوشت ...

    نه بر ديوار ؛

    اون قالي بافه خودتون نبودين:))

    آهنگ وبتون هم خيلي زيباست


    پاسخ

    سلام...
    زيرنويس بذارم؟:)
    من؟...هي نوشتارو نخوندين؟
    ممنون...