شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
سكوت خيس
خانه اش دالان داشت و اتاقي کوچک از مشبک هاي در چوبي به درون مي کرد نگاه کودک همسايه ميوه هاي سيب ، سربه زير متواضع و نجيب
سكوت خيس
و گاه گونه سرخ از نگاه آفتاب و لب طاقچه ي کاه گلي ، کوزه اي پر از آب...
سكوت خيس
بزرگوار پس تصوير چيه؟
علفه:))
سكوت خيس
ئـــه ؟:) ي کلام از خانوم شوق وصال:)...ازاين طرفا؟ خوبي؟ خوبن؟:دي
سلام :) عجبا ... خبرا ک دست شماس ... راستي گندم زرده- از اين علفا نديدي تا حالا؟! دي:
سكوت خيس
سلام از بنده خانوم شوق وصال:)... وااااا ! شوق وصال؟ چرادست ما؟ خبراي شما دست ما؟ ...علف کدومه اين گندم نارسه:)
گندم نارس؟ ما از اينا تو باغچمون داشتيم گندم بود خبر نداشتيم؟:)) واسِ همين ...........؟دي:
سكوت خيس
شما حساب تون فرق مي کنه:دي
ساعت ویکتوریا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top