• وبلاگ : سكوت خيس
  • يادداشت : جوانه هاي آتش...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 36 عمومي
  • پارسي يار : 15 علاقه ، 14 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    تو هيزم شکن نبودي...

    اما از حال آن سپيدار ... که روزي آسمان را ميشکافت باخبر بودي...

    تو با لهجه تبر آشنا نبودي...ولي با طلوع هرجوانه از دل خاک ...نگران ميشدي...

    با اين همه ...نگرانت نيستم...

    چراکه نيک ميدانم قاصد بردا سلاما در راه است...

    و شعله هاي وجودت را به بارقه هاي نور پيوند خواهد زد...

    پاسخ

    سلام...
    چقد اميد بخش بود کامنتت....
    يني جدني همينطور ميشه؟:)