سکوتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
چه بغضي داره نوشته ت
:((((((((((((((((((((((
هي روزگار ......کمه بهت هرچي بگم
باشه دخترم ..... غصه نخور همه چي درس ميشه
دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت ...........
هـــــــــــــــــــي سکوت
ب قول هانيه :بااااااااااا آغلاتدن مني
آي گفتي .......
چه زيبا گفت:خواستم نشد .....نخواستم :((((
هميشه خاطره ها سرزده مي آيند
و به دنبال آن ، حسرت ها...
خاطره ي کوچه باران زاد...
و حسرت نيامدن عابري
که عاشق باران بود
گرچه سهمش را گرفت ؛
نمناکي...در حوالي چشمي
اه سوکوت اولش ضد حال بود
عجـــــــــــــــــــــــــــب شاهد ...
سکوت منزل تشريف داري؟
سلام عليکم يا الله تشريف اوردم ديروز نشد
امروز آمديم به قول مجنون :هااااااااااااااااااااااااا سکوت جيجوري دختره گلم
سکوت اوندفه نگفتيا اين شبيه کيه
سلام
حالا بايد تا نفس دارم کفاره دهم........
هميشه خاطره ها سرزده مي آيند....
بله هميشههههههههه...:(
سلام خواهرم....
احسنت...احسنت...احسنت:)
قَسم خورده بودم
که از فردا بگويم...
ودر کوچه ي تنگ ديروز قدم نزنم
و تمام فعل هارا
مستقَبل صرف کنم
و اگر کسي
فنجاني از ديروز تعارف کرد
بگويم : صرف شده.........ممنون !
ســــــــلاام....سرکار خانم .... زيبا نوشتيد ....و قلم زديد .... و خيلي خوب مطلب رو رسونديد که ما هيچکدام نيستيم مگر همين گذشته هامون........هراندازه هم که خودمون رو مشغول کنيم......هييييي .........
خــــــــيــــلي زيبا نوشتيد......قهوه اي تلخ در يک فنجان بسي زيبا.....اما براي من که هميشه قهوه رو شيرين ميخورم ... يک حبه قند هم اون انتها گذاشتيد:
خداياااااااا
موفق باشيد که آينده مال شماست .......