• وبلاگ : سكوت خيس
  • يادداشت : جرعه اي كوچ مي خواهم...
  • نظرات : 8 خصوصي ، 63 عمومي
  • پارسي يار : 8 علاقه ، 6 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام، شعرتان زيبا بود، با غمي زيباتر، که مرا ديد و گريست، گريه ي قرآن بود، بر قلم جاري گشت، و نوشت آنچه نوشت، که «بأيّ ذنب قتلت» پيدا شد، غصه ها در دل داشت، ناله ها در جان داشت، اشکها جاري بود، طفلها ناله کنان، روضه ها مي خواندند، و ملائک همه مبهوت غم انگيزترين اشک بهار، ناله سر مي دادند، که فلک ناله ي ديگر بشنيد، ناله ي طفلي بود، از عطش مي ناليد، گوئيا عرش در آن ماتم عظمي ناليد، و صدايش به جهان ها برسيد، خلق بيدار شدند، اشکها جاري گشت، و قتيل العبرات، ز عجايب سخني گفت که عالم بشنيد، و به اعجاز بزرگش همگي راه هدايت ديدند و من عاصي درمانده در اين دشت بلا، اين بود راه اميدم به سوي نور خداوند رحيم
    پاسخ

    سلام...
    وشعرشمازيباتر...
    ممنون از حضورتون..