قلمم را در باغچه مي کارم
بذرهاي نو مي رويد
....ياد شعر فروغ افتادم...دستانم را در باغچه مي کارم...سبز خواهم شد..ميدانم...ميدانم...ميدانم....
حس ميکنم ...چن وقته با دقت تو وبت نيموده بودم....حيف بازم حالم تو همون کو چه هاي پاييز مونده...وگرنه مثه قديما ميرفتم بالا منبر ُ کلي برات سخراني ميکردم....جمکران رفتي ....خيلي دعام کن...تصوير دومي هم خيلي زيباس...