سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با دلتنگی غریبه نیستم........اونقدر تجربه اش کردم که..........

السلام علیک یا مولای.....

با دلتنگی غریبه نیستم ؛اونقدر بابهونه وبی بهونه شو تجربه کردم که شده یه بخشی از زندگیم...امااین یکی فرق میکنه ،از یه جنس دیگه است .... شاید از جنس شبهای پرستاره صحن جمهوری ،شاید از جنس احساس کبوترایی که اطراف سقاخونه همدیگه رو دنبال میکردن....شاید از جنس نگاه زائری که از راه دور اومده بود امام رئوفش رو زیارت کنه...اللهم صمدت من ارضی وقطعت البلاد...شاید ازجنس آه دوستی که التماس دعا گفته بود...شاید...شایداز...هرچی که هست ،یه غم شیرینه(غم دلتنگی یه عاشق) که بازم پشت یک سکوت خیس پنهان شده.......

موقع خداحافظی به یه نتیجه ای رسیدم...دل آقاهم برای زائراش تنگ میشه ،تنگ میشه که از نگاه هر زائری قطره قطره گنبد می باره....    

 


یکشنبه 90/3/15 3:49 عصربه قلم: سکوت خیس ™            نظر