سلام
اِ چه جالب منم بچه تابستانم :)
الان يعني پيرهنت بو ميده ، خوب عوضش کن
پيدا ميشي نگران نباش
هي نوشت 3: خدايا چه حرفا (کمکم کن حضورتو بيشتر درک کنم )

زيبا بود...موفق باشيد

قشنگ بود..

من زاد? بهارم...

اما نميدانم از چه روي ميگويند بهار با پاييز بيگانه است...

کوچه هاي خزان زد? دلم بهاروار ميل به باران دارد...

من نه به سان تو در ارديبهشت ...بلکه در کوچه هاي فرزندان پاييز ..مهر...آبان ...و آذر ...گم شده ام....و ميدانم کسي مرا پيدا نخواهد کرد...مگر....

واقعا عالي بود...خيلي وقتا زمان نوشته هات هارموني عجيبي با حال دلم برقرار ميکنه...

سلام
بح بح صداي بارون مياد
شعر قشنگي بود ولي شايد فهم خيلي ها بيجک نگيرد
يک روز بهاري بود
و باران
نم نم ک مي باريد
که من ( به نظرم بايد حذف بشه ) :)
چون در دوبيت پايينتر در پي من آورده شده و نيازي به اولي نيست . البته نظر کارشناسي نيست ... شما استاد هستي :)
من تا کنون نديدم واژه اي به نام پيرهنم ! عاميانه نيست به نظرتون ؟
حوصله باغچه ترک برداشته بود ... فتحه بگزاريد (تعبير زيبايي بود )
سکوت خيس خاکريزه ... يه خاکريز محکم
ياشاسين مديريني !
يا علي مدد

آره فهميدم:)

ديگه درست شد هيچي:))

شعر بسيار زيبايي بود كاش سعي مي كردي از عبارات تگراري كمتر استفاده كني ، مثلا گم شدن در كوچه اي ارديبهشت رو انگار آدم جاهايي شنيده ... يني بكر نيست ، البته هميشه به كاربردن عبارات تكراري بد نيشست ولي تو شعر تو و با ذهني كه داري مي شد چيزي جاش بذاري كه خلاقانه و جديد باشه . بازم عالي بود . موفق باشي بعد ميام بيشتر مي خونمش .بايد برم

هركسي متولد هر فصلي باشه از پاييز عبور م يكنه و آخرش به زمستان ميرسه !

حالا نيجه ميگيريم که سکوت خيس زاده شده در فصل تابستونه:))

چه زيبا بود...