سلاام....صبح آدينه تون بخير...
شعر زيبا و صميميي بود...
افسوس که هرچه بزرگتر ميشيم ...معصوميتهاي کودکانه مون کمتر و کمتر ميشه..کم کم مصنوعي ميخنديم...گريه هامون رو نوشت ميشه ...اخم هامون کپي .....تا جايي که احساس ميکنيم محاله اون معصوميت رو نگه داريم( دستکم محال عرفي)..:(( ....در حاليکه ظاهرا تنها چيزي که واقعا ازمون خواسته ن همونه...الا من اتي الله بقلب سليم.....ممنون از انتخاب زيباتون...التماس دعا
هرچي فکر کردم ..ديدم اين ساعت تخمنه نمي طلبه....دي
مويد باشيد