نظرات ياداشت تنها سکوت بود که مي دانست؛ که روح زخمي او درد مي کند...

نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي

پارسي يار : 4 علاقه ، 20 نظر

نام:

ايميل:

سايت:

مشخصات شما ذخيره شود.

متن پيام :
حداکثر 2000 حرف

كد امنيتي:

اين پيام به صورت خصوصي ارسال شود.

سلام ممنون از لطفتوووووون که به من سر زدين موفق باشيييييين

پاسخ

سلام........خواهش ميکنم.....

يه امشب شاد بودمااااا:(

چقد دلنشين مينويسي....

سکوت....

پاسخ

سلام...عزيــــــــزم!خب بازم شاد باش ديگه...جدي ميگي؟پس به آيندم اميدوارباشم:)...تبسم شايد چون حرف دل هستش...ممنون که اومدي....پاعلي

سلام

سکوت خيستان با سکوتي که مي دانست،

کسي که روح زخمي او،

درد مي کند
زيبا شکست اما منظورتون از غروب آينه اي چيه ؟؟

پاسخ

سلام...غروب آينه يه ترکيب استعاره ايه...که اشاره ميکنه به شکستن آينه(ياهرچيز باارزش ديگه)...ممنون از حضورتون...ياعلي

سلام . اگر چيزي بتونه واقعيت رو خجالت بده همون سکوت هستش

جالب و زيبا بود ممنون .

پاسخ

سلام...يعني الان واقعيت خجالت کشيده؟:)...نميدونم چي بگم...فقط ميگم التماس دعا...ممنون...خيلي لطف کردين سرزدين

سلام...
شعر علقه اي به صاحب وبلاگ داشت؟!:)
زيبا بود..احسنتم...
التماس دعا

پاسخ

سلام...جناب خدادادي...چه عجب!!!....لطف کردين اخوي...بله علقه داشت...يه توضيح کوچيک که فراموش شده بود ،الان بهش اضافه ميکنم...خيلي التماس دعا...