سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وقتی که خُلق پنجره تنگ می شود...

« هوالرئوف »

وقتی...

شقیقه پنجره درد می کند

گل های اطلسی پرده نیز

پژمرده می شوند و نازیبا...

و پرواز هیچ پرنده ای

سکوت آسمان را نمی تواند شکست...

و آواز هیچ سازی

مرهم نیست ،

بی حوصلگی اتاقم را...

***

***

وقتی که خُلق پنجره تنگ می شود...

چشمان آینه تار می بیند....حتی...

  کوچه در پشت در

به انتظار عابری می نشیند

و جز سایه ای

که در امتداد روز...می شود دراز

مرور نمی کند کسی

کوچه را...

***

وقتی خُلق پنجره تنگ می شود

و شقیقه اش بالش درد ،

که روز به شب می رسد...ولی

نسیم نمی آورد

از تو

هیـــــــــــــــــچ خبری...

***

_________________________

هی...نوشت1: وقتی تو نیستی خُلق تمام پنجره ها تنگ است...

هی...نوشت2: وقتی که خُلق پنجره تنگ می شود...

تسکین نمی دهد مرا

هیچ غزلی...:(

هی...نوشت 3:خُلق احساس من تنگ است

رنگ اندیشه ام ولی آبی ست

تا تورا انتظار می کشم ،سبزم

گرچه فرسنگ ها تا بهار باقی ست...

هی...نوشت4: خدایاااااا ! هوامو داری ؟...


یکشنبه 91/3/7 6:35 عصربه قلم: سکوت خیس ™            نظر