معني دلتنگ بودنش رو خوب مي فهمم...

سلام سکوت عزيز...
نوشته ي قشنگي بود اما بعضي جاهاشو نفهميدم:))
مي خواستم بپرسم "قدر متيقن " يعني چي؟؟ اما خوب گفته بودي سوال نکنيم:))...يعني حالا سوال نکردم ها:دي
موفق باشي:*

سلام.....زيبا ....پر از احساس ....ونشستن کلمات درست همانجايي که بايد باشند و بــــســـي هم زيبا ......بسي آفرين داشت .... و يقين دارم اصوليان سلف هم اگر اين شعرزيباتان را بخوانند احساس خواهند کرد که زحماتشان به هدر نرفته است....:)...کاري بکر و تازه و بديع ....:)...انشاالله که هميشه و همواره در همه ي زمينه ها موفق و مويد باشيد....يک اصولي بزرگ.......انشاالله......:).....

زيبا بود سکوت عزيز و "مفهوم" داشت چون از دل باصفا و انديشه پاک شما "مشتق" شده بود. هر وقت ياد من کرديد براي دل نازلالم "اصاله الصحه" جاري کنيد و با دل زلالتون از خدا بخواهيد که به اعمال من که به "تخيير" ادا شده حکم"برائت" جاري کند و براي من که به "احتياط" عمل نکردم خداوند فضل خود را "استصحاب" کند و محبت من را که از محبت اهل بيت " مشتق" شده است خالص کند تا هميشه "من تلبس بالمبدا" باشم :)

سلام...

چقدر کلمات سخت و ثقيل استفاده کرديد :دي

بايد بري توي گوگل و لغت نامه و اين....جستجو کني...به هر حال بهره مند شدم از مطالب ارزشمند وبلاگ شما

دوباره چشم هايم حرف هايم را دزيدند.........حرف هايم بر گونه ام تکرار ميشود.......قلمم خجل ميشود....رسوا ميشوم......قلمم سکوت ميکند... .دريا ميشوم....

اصلا مرا با سيره عقلا چه کار...

وقتي مدام در هوايت پريشاني مي کنم؟

ولي خداييش شما يجوري ديگه قلم ميزني ...لطيف و شاعرانه ...من خودممم بکشم اينجوري احساساتم غليان نميکنه ... ميدوني چي خيلي حال ميده الان ؟ :دي اينکه اگه خواننده طلبه نباشه اونم از نوع درس خونش عمراااا پستوووو متوجه نميشن :دي

سلاااااااااااااااااااممممم اي نور ديده ...
خاله ؟ چه تصادف موضوعي !!!!

سلام ....

اگر " أماره اي " قائم شد که من ،

روزهاي بي تو بودن را نفس مي کشم...

باورنکن که زندگي مي کنم !

اين قسمت از نوشتت اونقدر به من نزديک بود که آرزو کردم کاش خودم نوشته بودمش :)

منم موافقم کي گفته عکس و متن بايد شبيه هم باشن :)

يا حق