• وبلاگ : سكوت خيس
  • يادداشت : واژهايم در التهاب عجيبي نماز باران مي خوانند...
  • نظرات : 16 خصوصي ، 27 عمومي
  • پارسي يار : 4 علاقه ، 4 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام دوست خوبم

    قلم زيبايي داري و بسيار دلنشين مينويسي ايشالا هميشه برقرار باشي

    به من هم سر بزن البته قبلا يه جاي ديگه به من سر ميزدي و منو از نظرات خوبت بهره مند ميکردي ولي من به دلايلي مجبور شدم اسباب کشي کنم و بيام به اين آدرس جديد !

    منتظرتون هستم

    در صورت امکان منو لينک کنيد . ممنون

    خدا نگهدار

    پاسخ

    سلام...
    خيرمقدم...
    ممنون...
    انشاالله خدمت ميرسم...
    ياعلي...
    لا خوف عليهم و لا هم يحزنون ...
    که زينب صبور بود بالاي قتلگاه
    عجب صبري داري بانو
    مگر ميشود که " ما رَأَيْتُ إلاَّ جَميلاً " مگر مي شود حسين را بر نيزه ديد و گفت ؟
    چه دلي داشت خواهرت
    واينک مجنون را چه باک
    پاسخ

    چه دلي داشت...:((

    سلام

    داستان واقعي؛ نسيم و صبا !

    آپم و منتظر حضورت...

    3 قسمت قبل داخل آرشيو خرداد90


    پاسخ

    سلام...
    انشاالله خدمت مي رسم...
    سكوت عزيزم ..
    همه ي پاكي دلت را در امن يجيبي براي دلي بيمار جمع كن ...التماس دعايي اينچنيني ...
    پاسخ

    خيلي وقته "امن يجيب" مي خونم...براي...
    دعاگوتم...
    وکاش مي دونستي چقدر محتاج دعاتم عزيزم...
    وكودك همسايه
    بادبادك را براي رهايي به آسمان فرستاد ..
    اشتباه نكن !
    اين خون دل كودك است
    براي گذشتن از همه ي دلبستگي اش
    پاسخ

    ...
    خورشيد را سوزانده اند شراره هاي عطش ....


    ..بلوغ شاعرانه ات مبارك !
    پاسخ

    :(
    سلام .
    فقط يك احساس ناب مي تواند شعري به اين زيبايي بيافريند . براي " پاكي"دلت آيه الكرسي مي خوانم كه خدا حفظش كند . وبراي سروده هايت "وان يكاد " كه از هيچ حسودي گزند نيابد ...!!!!
    پاسخ

    سلام عزيزم...
    ناب ترين احساس درده...
    براي دل خسته ام چي مي خوني؟:(

    سلام

    وقتي سکوتم خيس خورده و رسوبش گلويم را سنگين کرده.....راه نفس کشيدن را هم گم کرده ام چه برسد به حرف ها و واژه ها .............نميدانم اميدي هست؟.....نميدانم گم شده ام....بين سکوت هاي پيچ در پيچم گم شده ام..........کمک.....

    پاسخ

    گم شد ه ام...
    گم شده ام پشت يک سکوت خيس سالهاست که گم شده ام...وفريادم را راه به جايي نيست...ترانه که نه، مرثيه هاي لال نيزديگرنوايي ندارند...نميدانم اميدي هست ؟...نکند دست من هم مثل کودک همسايه...:((
    سلام...
    ممنون از حضورتون...


    سلام...خيلي خوشحالم كه خبرم كردي...

    اينبار نوشته ات بدجور تر از قبل چسبيد بهم...

    دليلشم خودت تا حدودي ميدوني ديگه...

    دل من هم نماز باران ميخواند...

    به اميد ظهور...يا حسين.

    پاسخ

    سلام...
    دل من هم...
    شبخيزعزيزم...ممنون...
    به اميد ظهور...ياعلي...

    وآسمان شب

    ستاره را به خاک سپردوسر بر شانه کوه...

    دلتنگيش را سکوت کرد

    ....


    پاسخ

    بيچاره آسمون:(

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام خواهرجان

    عالي مثل هميشه..كاش قلم من هم گر گرفته بود! :) افتخار ميدين يه دوره كلاس ادبيات براي ما بذارين قلم ما هم زيبا بشه؟ :)

    پاسخ

    سلام...
    سبو جان الهي که قلمت هيچ وقت گر نگيره...


    سلام

    قلم گرگرفته روبيشتراز قلم يخ زده دوست دارم.حس ميکنم زندگي راکدميشه وقتي قلمم يخ ميزنه:(

    پاسخ

    سلام...
    اما من قلم گر گرفته رو دوست ندارم الهه....:(
    سلام ممنون از توضيحتون
    پاسخ

    سلام...
    خواهش ميکنم...
    غروب

    از گوشه ايوان آويزان شده است

    ولي هميشه غروب نمي ماند
    دست کودک همسايه

    به خون بادبادکي آلوده ست


    که در يک روز طوفاني...

    اگر چه تمثيل زيباييه ولي من منظورتو رو نمي فهمم
    در آخر سلام به شما زيبا بود و ميد که با نماز بارانتان دلتان باراني شود
    پاسخ

    سلام ...
    کودک همسايه بادبادکش رو يه روز طوفاني هوا مي کنه...و سرنوشت بادبادک در دست طوفان:(
    ودست کودک همسايه به خون بادبادک آلوده ميشه...
    اميدوارم تونسته باشم منظور رو برسونم...
    سلام
    مثل هميشه زيبا بود.مخصوصا:ودست کودک همسايه به خون بادبادکي آلوده ست که در يک روز طوفاني...
    التاس دعا
    پاسخ

    سلام...
    مثل هميشه لطف دارين...
    ممنون از حضورتون...دعاگو ومحتاج دعا...
       1   2      >